Most of the figures in my artworks are handless and twisted, somewhat overwhelmed with grief.They suffer from the lack of deciding. They have no authority of their own. Some of them are some steps away an edge and some are advancing to the dark side.
مردم
فیگورهای پارچه ای که می سازم همگی دستهای بسته ای داشته و در خود فرو رفته اند، بنوعی در خود غرق شده و اسیر هستند. گویی همگی دنباله رو می باشند و هیچ اختیاری از خود ندارند. برخی از آنها به سمت پرتگاه و برخی به سمت تاریکی در حال پیشروی هستند، آنها اسیر غفلت و نادانی اند و در آرزوی رهایی از بند می باشند. در بیشتر کارهای این دسته ام، این انسان ها جنسیت ندارند. علی رغم اینکه به نظر می رسد فشار و تاثیر محیط در جامعه بر یکی از جنس ها بیشتر می باشد، به اعتقاد من در نهایت تاثیر فشار ها بر روی هر دو جنس خواهد بود.